بحث در مورد نظریه انسجام مرکزی اتیسم
در یک حالت خاص، این دیدگاه نادرست است. زمانیکه براساس توانایی ذهنی کودک اتیسم از او فعالیتی در یک خط خواسته می شود، توانایی یکپارچه کردن را دارد. نمونه ای از این فعالیت ها عبارتند از الف- آزمونهای نتیجه گیری گذرا (الف>ب، وب>پ، بنابراین الف ؟ پ) ب- آزمون های استدلال عددی (الف باید ب شود بنابراین پ باید ؟ شود) و پ- آزمون های استدلال قیاسی (تمام گربه ها میو میو می کنند، رکس یک گربه است بنابراین رکس ؟) (بارون کوهن، 1999).
فریث از مطالعات خود چنین نتیجه می گیرد که فرضیه ی تئوری ذهن و انسجام مرکزی
فرآیند های مستقلی هستند. با توجه به یافته ها، بیماران مبتلا به اختلالات طیف
اتیسم با عملکرد بالا، تکالیف تئوری ذهن را با موفقیت می گذرانند اما در انجام
تکالیف انسجام مرکزی شکست می خورند مانند تکالیف مربوط به هم صدا ها که این خود
شاهدی بر مستقل بودن دو فرآیند ذکر شده است. تئوری انسجام مرکزی تاحدی صحیح است و
اشخاص مبتلا به اختلالات طیف اتیسم، در تکالیف وابسته به بافت ناتوان هستند.
دکترجعفر معصومی
دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس: