نحو[1]:
توجه روی ساخت و ترتیب اجزای جمله در مطالعه نحو صورت می گیرد. نحو در واژه یونانی به معنای تنظیم و یا ترتیب است.
دستور زایشی
این نوع دستور از کارها و نظریات نوام چامسکی برداشت شده است.این نوع دستور زبان وجوه مشترک زیادی با قواعد ریاضی دارد. چامسکی دیدگاه ریاضی وار به زبان دارد که جمله معروفش این را به ما می رساند.به نظر من، زبان باید مجموعه ای محدود یا نامحدود از جمله ها باشد (چامسکی، 1957: 3).
یک عبارت جبری[2] را درنظر بگیرید با قرار دادن اعداد به جای حروف یک مجموعه بی نهایتی از ارزشها را تولید می کند و مجموعه ای بی انتها با استفاده از قوانین ساده تولید می شود. اگر آنرا با زبان مقایسه شود می توانیم بگوییم که مجموعه ای از قواعد ساده وجود دارد که با آن می توانیم بی نهایت جمله بسازیم این مجموعه از قواعد ساده را دستور زایشی می نامیم.
خصوصیات دستور زایشی :
تکرار شوندگی[3]: یعنی یک آیتم را بتوانیم بیش از یک بار در یک ساخت بکار ببریم.
این نگاه به دستور زبان باید بتواند به دو پدیده پاسخ دهد. الف- جمله های ظاهرا متمایز در اصل ارتباط نزدیک دارند. ب- جمله های ظاهرا مشابه در اصل متمایز از یکدیگ هستند(ابهام ساختاری).
ژرفساخت و روساخت [4] :
ژرفساخت: یک سطح انتزاعی از سازمان ساختاری جمله است که درآن همه عناصر تعیین کننده تغییر می یابد. این دستور نشان می دهد که یک زیر ساخت واحد تبدیل به رو ساختهای متفاوت می شود.
در مورد جملاتی که از نظر ظاهری شبیه هم هستند ولی در اصل متمایز هستند مثلا
آنی چتری داشت و با آن مردی را کتک زد.
آنی مردی را کتک زد که با خود چتری حمل می کرد.
این دو جمله از نظر ساختاری مبهم هستند یعنی در تعبیر رو ساختی یکسان با دو ژرفساخت متفاوت دارند.
روشهای مختلف تحلیل و توصیف نحوی
1- در برخی ساخت نحوی مستقل از معنا بکار می رود.
2- در برخی بخش معنا الویت دارد
3- در روشهای جدید تر سطح ژرفساخت اساسا برای معنا یا تعبیر و تعیین صورت یا ساخت نحوی در تظاهر روساختی بکار می رود.
نمودارهای درختی نامگذاری شده[5]:
به جای نامگذاری و قلاب بندی سازه ها می توانیم از نمودار درختی استفاده کنیم. این نمودار علاوه بر اطلاعات دستوری سایر تحلیل ها نشان می دهد که سطوح تحلیلی مختلفی وجود دارد. نموداردرختی را می توانیم به دو شکل مد نظر قرار دهیم.
1- نمایش ایستای ساخت جمله ای : در این روش برای هر جمله یک نمودار در نظر می گیریم.
2- نمودار پویا: بدان مفهوم است که می توانیم با تعداد کمی قواعد تعداد زیادی جمله با بافتهای یکسان را تولید کنیم. که به این قواعد قواعد سازه ای می گویند.
قواعد سازه ای : قواعدی که ساختهای جمله را تولید می کند.
قواعد واژگانی[6]: برای تعیین کلماتی که مناسب سازه هستند. مانند
N {boy , girl , dog , ……}
یکی از مشکلات قواعد سازه ای این است که جملاتی با ترتیب کلمات نسبتا ثابت به وجود می آورد ولی برای حرکت سازه ها قواعدی داریم که از قواعد سازه ای مشتق شده اند که به آن قواعد گشتاری می گوییم. قواعد گشتاری قواعدی است که یک شاخه از نمودار درختی را برداشته و به جای دیگر پیوند می دهنددکترجعفر معصومی
دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس:
09146590651