گفتار درمانی آذربایجان

گفتاردرمانی آذربایجان و تبریز

گفتاردرمانی آذربایجان و تبریز

گفتاردرمانی در آذربایجان شرقی 30 سال است باشماییم.
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) کمبود توجه و تمرکز و بیش فعالی (اختلالات توجه و تمرکز)
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اتیسم (اوتیسم)
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) کم شنوایی و ناشنوایی
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) در پردازش حسی و پردازش حس شنیداری
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) تاخیر در رشد گفتار و زبان
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) کم توانی ذهنی و ناتوانی ذهنی
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اختلالات و مشکلات یادگیری
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اختلالات و مشکلات خواندن و نوشتن
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اختلالات تولید صداها و تلفظ
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) فلج مغزی و سی پی
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) مشکلات و اختلالات ناشی از آسیبهای مغزی و سکته
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اختلالات ارتباط اجتماعی (اتیسم، آسپرگر و .......)
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) شکاف لب وکام
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) ناروانی گفتار (لکنت، کلاترینگ و ....)
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اختلالات جویدن و بلع
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) مشکلات تغذیه ای
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) مشکلات حنجره ای وصدا
گفتاردرمانی ( گفتار درمانی ) اختلالات ارتباطی، گفتار و زبان سالمندی

بایگانی

آموزش صدای س در جملات و داستانها

سارا با سبد میوه به ساحل دریا رفت و ساندویچ خورد.
• اسب سفید سوارکار را با سرعت به سمت مسجد می‌برد.
• ساسان با سماور چای دم کرد و به مهمان‌ها داد.
• سید علی به سرا رفت و کتابی درباره سفر خرید.
• ساز سه تار صدای دلنشینی داشت و همه را به رقص واداشت.
• سوسک کوچکی در سینک آشپزخانه پنهان شده بود.
• سارا و سامان با هم شطرنج بازی می‌کردند.
• سما به سینما رفت و فیلمی ترسناک دید.
• ساحل دریا پر از صدف و شن بود.
• اسب آبی در رودخانه شنا می‌کرد.
• سارا با قیچی کاغذ را برش داد.
• سید محمد سخنرانی زیبایی ایراد کرد.
• ساسان با دوچرخه به پارک رفت.
• سما به مسجد رفت تا نماز بخواند.
• ساحل نورانی ماه خیلی زیبا بود.
• سارا با دوستش به کافه رفت.
• اسب تندرو در مسابقه برنده شد.
• سید علی کتابی درباره تاریخ ایران خواند.
• ساسان با ساک ورزشی به باشگاه رفت.
• سما به سوپرمارکت رفت تا خرید کند.
• سارا کتابش را روی صندلی گذاشت.
• سحر با سرعت دوید و به سوی ما آمد.
• سما با صدای بلند شعر خواند.
• سید سیب قرمز رنگ را دوست دارد.
• سوسک کوچکی زیر صفحه کتاب پنهان شده بود.
• سفر به شمال بسیار لذت‌بخش بود.
• سکه طلایی در کف دریا افتاد.
• سماور چای را جوشاند و صبحانه آماده شد.
• سارا با سوزن لباسش را دوخت.
• سید سیب‌زمینی را پوست کند.
• سما با سینی چای آورد.
• سحر با سرمه چشمانش را سیاه کرد.
• سوسک از سوراخ دیوار بیرون آمد.
• سفر به شیراز در برنامه ماست.
• سکه قدیمی در دل زمین مدفون شده بود.
• سماور قدیمی را در انباری پیدا کردیم.
• سارا با ساعتش را چک کرد.
• سید سیگار را خاموش کرد.
• سما با سینی میوه به مهمانان تعارف کرد.
• سحر شعر زیبایی درباره صبح سرود.

 

آموزش صدای س در داستانها

سفر سارا به ساحل
سارا دختر کوچولویی بود که خیلی دوست داشت به ساحل برود. یک روز آفتابی، سارا با مامان و بابا به ساحل رفت. آنجا شن‌های نرم و سفید زیادی بود. سارا با شن‌ها قلعه ساخت. بعد هم با سنگ‌های کوچک و صدف‌های رنگی بازی کرد. سارا خیلی خوشحال بود. 

سنجاب سختکوش
سنجابی کوچولو بود که خیلی سختکوش بود. او هر روز آجیل جمع می‌کرد و در لانه‌اش پنهان می‌کرد. سنجاب دوست داشت زمستان‌ها آجیل‌هایش را بخورد. یک روز سنجاب یک سنجاب کوچولوی دیگر را دید که گرسنه بود. سنجاب سختکوش چند تا از آجیل‌هایش را به سنجاب کوچولو داد. 

سفر ستاره
ستاره یک ستاره کوچک و درخشان بود. او هر شب در آسمان می‌درخشید. ستاره دوست داشت با ماه و ستاره‌های دیگر بازی کند. یک شب ستاره به زمین آمد و یک گل زیبا دید. ستاره روی گل نشست و به ماه نگاه کرد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی