تئوری نهایت مغز مذکر اتیسم:
در این مدل قرار گرفتن همه ی افراد در طیفی بین مغز زنانه و مغز مردانه، یک فرض اساسی می باشد. براساس این نظریه، افراد دارای تعادل شناختی کسانی هستند که فیزیک عامیانه[1] و روانشناسی عامیانه[2] خوب و سالمی دارند و هیچ اختلافی بین آنها مشاهده نمی شود. افراد دیگری وجود دارند که فیزیک عامیانه ی بهتری نسبت به روان شناسی عامیانه دارند. این وضعیت با وضعیت مغز مردانه همبستگی دارد. برخی دیگر ممکن است اختلاف ناچیزی را با مغز نوع مردانه ی طبیعی نشان دهند. این اختلاف اگر کمی بیشتر باشد سندرم آسپرگر را مشاهده خواهیم نمود. با وجود اختلاف قابل توجه، سندرم آسپرگر فرانک[3] و با افزایش این اختلاف، سندرم اتیسم کلاسیک را مشاهده خواهیم نمود (سیمون بارون کوهن، 1999). کودکان مبتلا به سندرم ویلیامز را نیز می توانیم به عنوان شکل نهایی مغز زنانه[4] در نظر بگیریم (ویلییامز[5]، بارنت[6] و مک[7]، 1990). تاکنون پایه های عصب زیستی و نوروبیولوژیکی این مدل مشخص نشده است (سیمون بارون کوهن، 1999).
[1]- Folk physics
[2]- Folk psychology
[3]-Frank aspeger syndrome
[4]- Extreme form of the female brain
[5] - Williams
[6] - Barnett
[7] -Meck, W
دکترجعفر معصومی
دکترای تخصصی گفتاردرمانی از دانشگاه تهران
راههای تماس: